Lyrics
خونه این خونهی ویرون
واسه من هزار تا خاطره داره
خونه این خونهی تاریک
چه روزایی رو به یادم میاره
اون روزا یادم نمیره
دیوار خونه پر از پنجره بود
تا افق همسایهی ما
دریا بود ستاره بود منظره بود
خونه خونه جای بازی
برای آفتاب و آب بود
پر نور واسه بیداری
پر سایه واسه خواب بود
پدرم میگفت قدیما
کینه هامونو دور انداخته بودیم
توی برف و باد و بارون
خونه رو با قلبامون ساخته بودیم
خونه عشق مادرم بود
که تو باغچهاش گل اطلسی میکاشت
خونه روح پدرم بود
چیزی رو همپای خونه دوست نداشت
خونه خونه جای بازی
برای آفتاب و آب بود
پر نور واسه بیداری
پر سایه واسه خواب بود
سیل غارتگر اومد
از تو رودخونه گذشت
پلا رو شکست و برد
زد و از خونه گذشت
دست غارتگر سیل
خونه رو ویرونه کرد
پدر پیرم رو کشت
مادر رو دیوونه کرد
حالا من موندم و این ویرونه ها
پر خشم و کینهی دیوونه ها
من زخمی من خسته من پاک
مینویسم آخرین حرفو رو خاک
کی میاد دست توی دستم بذاره
تا بسازیم خونمونو دوباره؟
کی میاد دست توی دستم بذاره
تا بسازیم خونمونو دوباره؟
Written by: Babak Bayat