Songtexte

بردی از یادم دادی بر بادم با یادت شادم دل به تو دادم در دام افتادم از غم آزادم دل به تو دادم، فتادم به بند ای گل بر اشک، خونینم بخند سوزم از سوز، نگاهت هنوز چشم من باشد، به راهت هنوز چه شد آن همه پیمان که از آن لب خندان بشنیدم و هرگز خبری نشد از آن کی آیی به برم ای شمع سحرم در بزمم نفسی بنشین تاج سرم تا از جان گذرم پا به سرم نِه جان به تنم ده چون به سر آمد عمر بی ثمرم نشسته بر دل غبار غم زان که من در دیار غم گشته ام غمگسار غم امید اهل وفا تویی رفته راه خطا تویی آفت جان ما تویی بردی از یادم دادی بر بادم با یادت شادم دل به تو دادم در دام افتادم از غم آزادم دل به تو دادم، فتادم به بند ای گل بر اشک، خونینم بخند سوزم از سوز، نگاهت هنوز چشم من باشد، به راهت هنوز
Writer(s): Gorginzadeh Gorginzadeh Lyrics powered by www.musixmatch.com
instagramSharePathic_arrow_out