Στίχοι

عاقبت تقدیر بین ما دوتا دیوار ساخت از من آزرده دل دیوانه بیمار ساخت عاقبت عشقت مرا رسوای این دنیا کرد دور شدم از چشم تو من ماندم و یک کوه درد خاطراتت میزند آتش به قلب و جان من روح من را میبرد پیش تو ای مهربان من من هنوزم میپرستم چشم زیبای تو را عشق تو بر من جفا کرد بی وفا با من چرا من غرورم را شکستم تا من و تو ما شویم از خودم هر بار گذشتم تا ز هم شیدا شویم من هنوزم میپرستم چشم زیبای تو را عشق تو بر من جفا کرد بی وفا با من چرا حال که از چشم تو و عشق تو من دور شدم آنقدر محو تو بودم دگر کور شدم آن زمانی که نگاهت را به قلبم کاشتم کاش میفهمیدی عاشقانه دوستت داشتم کاش ميشد خاطراتت را فراموش کنم آتش عشق تو را هر لحظه خاموش کنم آنقدر دیوانه وار دور تو میچرخیدم تازه فهمیدم چقدر بیهوده میجنگیدم بیهوده میجنگیدم بیهوده میجنگیدم من غرورم را شکستم تا من و تو ما شویم از خودم هر بار گذشتم تا ز هم شیدا شویم من هنوزم میپرستم چشم زیبای تو را عشق تو بر من جفا کرد بی وفا با من چرا
Writer(s): Amir Ali Hedayatzadeh, Farzad Farrokh Lyrics powered by www.musixmatch.com
instagramSharePathic_arrow_out