Letras

آمد اما در نگاهش آمد اما در نگاهش آن نوازش ها نبود چشم خواب آلوده اش را مستی رؤیا نبود مست و بی پروا نبود لب همان لب بود اما بوسه اش گرمی نداشت دل همان دل بود اما مست و بی پروا نبود مست و بی پروا نبود نقش عشق و آرزو از چهره دل شسته بود نقش شیدایی در آن آیینه سیما نبود مست و بی پروا نبود لب همان لب بود اما بوسه اش گرمی نداشت دل همان دل بود اما مست و بی پروا نبود مست و بی پروا نبود بر لب لرزان من فریاد دل خاموش بود گرچه آن تنها امید جان من تنها نبود لب همان لب بود اما بوسه اش گرمی نداشت دل همان دل بود اما مست و بی پروا نبود مست و بی پروا نبود آمد، آمد، آمد اما در نگاهش آن نوازش ها نبود چشم خواب آلوده اش را مستی رؤیا نبود مست و بی پروا نبود مست و بی پروا نبود مست و بی پروا نبود
Writer(s): Ali Tajvidi Lyrics powered by www.musixmatch.com
instagramSharePathic_arrow_out