Labkhand

من امشب باز می رقصم به ساز خنده ی نازت

بخند عشقم برقصانم به ضرب آهنگ آوازت

گره وا کن ز موی خود، پریشان کن نگاهم را

خراب خنده هایت کن، مرا با نغمه ی سازت

چه بی مانند میخندی، چه بی مانند میرقصم

من دیوانه ی مجنون، به یک لبخند میرقصم

شبیه کودکی خندان که میرقصد به ساز عشق

میان کوچه های خاکیه دربند میرقصم

من امشب باز میرقصم بزن بر چله ی سازت

بکش دل را به مرزعشق ، با زنجیر اعجازت

سبویم را پر از می کن، بخند ای نازنین من

به پا کن محشر مستی تو با آن خنده ی نازت

من از باغ لبان تو، هزاران خنده می چینم

به فتح قلب من رفتی، تو با جادوی احساست

تو ایمان مرا بردی، به لبخندی شدی دینم

من امشب باز می رقصم به ساز خنده ی نازت