Bahare Delkash

بهار دلکش رسیده دل به جا نباشد بهار دلکش رسیده دل به جا نباشد اگر که دلبر دمی به فکر ما نباشد اگر که دلبر دمی به فکر ما نباشد صبحدم بلبل بر درخت گل به خنده می گفت نازنینان را خوبرویان را وفا نباشد نازنینان را خوبرویان را وفا نباشد اگر که با این دل حزین، تو عهد بستی اگر که با این دل حزین، تو عهد بستی عزیز من، با رقیب من، چرا نشستی؟ عزیز من، با رقیب من، چرا نشستی؟ از وفا یک شب ماه شکر لب تازه کن عهدی که بد شکستی تازه کن عهدی که بد شکستی بهار دلکش رسیده دل به جا نباشد بهار دلکش رسیده دل به جا نباشد بهار دلکش رسیده دل به جا نباشد بهار دلکش رسیده دل به جا نباشد