Atlas

اطلس به برِ دلبر تاجیک عجب است، عجب است! چون شاخ نهال نوبهاری طرب است، عجب است! با طاقی زر دوزی و گیسوی دراز با طاقی زر دوزی و گیسوی دراز خورشید دُرخشنده و مهتاب شب است، عجب است! خورشید دُرخشنده و مهتاب شب است، عجب است! وای عجب است، عجب است! باشام سپید و رنگ زیبای چَکَن گل ریز بود وجب وجب خاک وطن با فَرفَر گردن و گل ناز یَخَنه قیمت ببرند ز گلستان چمن قیمت ببرند ز گلستان چمن ای نقش نگین اَلاچه اعجاز هنر افزوده به دلبر عجم حُسن دگر بانوی بدخشانی و آرای برَش بانوی بدخشانی و آرای برَش چون گوی سفید بخت آید به نظر چون گوی سفید بخت آید به نظر افزوده به دلبر عجم حُسن دگر ای در چمنستان وطن، بزم گل افشان در چمنستان وطن، بزم گل افشان کورتهٔ اطلس به بَر، شاد و غزل خوان کورتهٔ اطلس به بَر، شاد و غزل خوان با مهر جا نموده اندر دل و جان با مهر جا نموده، اندر دل و جان عشق و محبت تو ای تاجیکستان عشق و محبت تو ای تاجیکستان ای تاجیکستان، جان تاجیکستان