Freedom

کلمه پشت کلمه میگیم از واقعیت ها مهم وزن قلم رفیق نه قافیه ها منم یه معترض توی همین کوچه ها مینویسم از مهسا و مهسا ها صدا و بغضی که داره میگه از وطن از گریه برات بگم یا قح قحه زدن از اون مادری بگم که بچشو ندید یا اون جوونی که واسه حجاب مرگو چشید از چی بگم برات رفیق تو بهم بگو از گلای لاله یا از عطر بوی خون همه ازادی خواهیم، نه به حجاب اجباری هشتگ مهسا امینی هشتگ آبادی از پیر و جون واستادیم دست خالی تا پای جونمون حرکت به سمت آزادی دلگرم به همدیگه ایم و میجنگیم خسته از ترحم دنیای تکراری دیشب خواب دیدم ایران من گریه میکنه حالش اصلا خوب نیس حق داره بالاخره دارن بچه هاشو جلو چشاش از بین میبرن درست همونایی که ریششو از بیخ زدن صدای گلوله میپیچه تو خیابوناش دیگه ابی نیست رنگه خونه آسموناش اینجا حرف حق مساوی تیر خلاس اینجا ایرانه یه گربه زخمی رو خاک اینجا مردمش چهل ساله زندونی شدن برای رسید نون شبشون جون میدن اینجا هرچقد بری جایی نمیرسی رفیق اینجا به دزدی و دروغ فقط امتیاز میدن پس میخونم برای همه دردامون برای روزای خوشی که شدن رویامون برای زن زندگی آزادی برای مرد میهن آبادی برای جنگده های دهه هشتادی برای تویی که پای هدفت ایستادی برای تو برای من برای ایرانی برای رهایی از جمهوری اسلامی برای لحظه ای شادی و خوشحالی برای همه ی اون عشق های پنهانی برای سرکوب این درد چهل ساله برای همه ی دلشوره های خانواده برای امنیت برای بی پولی برای داشتن زندگی معمولی برای اشکای ریخته روی گونه هامون برای نخبه ها برای فردامون برای رهایی از این سکوت و بغض سنگین برای بیخوابی، این هوای غمگین برای خاطره شدن این برای هامون برای وطنم، برای ایرانمون میجنگم تا پای جون برای آزادی ما باهم رو به جلو تا پیروزی میتازیم میجنگم تا پای جون برای آزادی ما باهم رو به جلو تا پیروزی میتازیم کتاب تاریخ ایرانو هی مرور میکنم میبینم چی بودیم و چی شدیم و هی بغض میکنم ولی گذشته رفته و دیگه بر نمیگرده پس میجنگم و ایندشو درست میکنم