Lyrics

تو با این که مهربونی منو دست کم گرفتی منو قابل ندونستی رازتو به من نگفتی شاید از دست حقیرم واسه تو یه کاری ساخته اس گرچه اسمم به گوش تو حالا خیلی ناشناخته اس حرف بزن ای مهربون منو از خودت بدون حرف بزن ای مهربون منو از خودت بدون حتی خنده هات مثل تلخی گریه است مث لبخندِ دروغ آشنایی تو رو خوب می شناسم از عاطفه سرشار تو کجا و قصه های بی وفایی تو رو خوب می شناسم از عاطفه سرشار تو کجا و قصه های بی وفایی حرف بزن ای مهربون منو از خودت بدون حرف بزن ای مهربون منو از خودت بدون گریه ارزونی چشمات اگه اشکی نیست بباری حالا خالی کن با حرفات هر چی که تو سینه داری واسه یک بارم بزار من محرم راز تو باشم بذار آخرین ترانه واسه آواز تو باشم شاید از دست حقیرم، واسه تو یه کاری ساخته اس گرچه اسمم به گوش تو، حالا خیلی ناشناخته اس حرف بزن ای مهربون منو از خودت بدون حرف بزن ای مهربون منو از خودت بدون حرف بزن ای مهربون ای مهربون ای مهربون
Writer(s): Mansour Seyd Ghebleh-tehrani Lyrics powered by www.musixmatch.com
instagramSharePathic_arrow_out