歌词

هزار ساله که انگار صداتو نشنیدم هزار ساله که انگار تو رو هرگز ندیدم آخه حرفای صد سال گذشته بی تو بر من نمیدونی چه تلخه کنار تو نبودن نمیدونم به دیدار امید تازه ای هست تو آن هستی که بودی اگر روزی دهد دست هنوز عشق تو جاریست به رگ های تن من تویی تنها بهونه برای بودن من از اون روز که تقدیر چه بی رحم منو از تو جدا کرد از اون روز که دست زمونه منو بی تو رها کرد نمیدونم به دیدار امید تازه ای هست تو آن هستی که بودی اگر روزی دهد دست هنوز عشق تو جاریست به رگ های تن من تویی تنها بهونه برای بودن من نبودی ندیدی چه ها بی تو کشیدم چه روزها چه شب ها که دور از تو ندیدم چه ها بر من گذشته خدا میدونه و بس نمیدونی که موندم چه تنها و چه بی کس منو با خود غریبه به هر کس دل نبستن در این بهت تب آلود شکستن و شکستن هزار ساله که انگار صداتو نشنیدم هزار ساله که انگار تو رو هرگز ندیدم آخه حرفای صد سال گذشته بی تو بر من نمیدونی چه تلخه کنار تو نبودن از اون روز که تقدیر چه بی رحم منو از تو جدا کرد از اون روز که دست زمونه منو بی تو رها کرد نمیدونم به دیدار امید تازه ای هست تو آن هستی که بودی اگر روزی دهد دست هنوز عشق تو جاریست به رگ های تن من تویی تنها بهونه برای بودن من
Writer(s): Mohammad Haydari Lyrics powered by www.musixmatch.com
instagramSharePathic_arrow_out