歌詞
وقتی نیستی خونه مون با من غریبی می کنه
دل اگه می گه صبورم خودفریبی می کنه
صدای قناری محزون و غم آلود می شه
واسه من هرچی که هست و نیست نابود می شه
وقتی نیستی گل هستی خشک و بی رنگ می شه
نمی دونی چقدَر دلم برات تنگ می شه
وقتی نیستی گلای باغچه نگاهم می کنن
با زبونِ بسته محکوم به گناهم می کنن
گُلا می گن که با داشتن یه دنیا خاطره
چرا دیوونگی کردی و گذاشتی که بره؟
وقتی نیستی گل هستی خشک و بی رنگ می شه
نمی دونی چقدَر دلم برات تنگ می شه
وقتی نیستی همه پنجره ها بسته می شن
با سکوتت تو خونه قناری ها خسته می شن
روز واسه ام هفته می شه، هفته برام ماه می شه
نفسام به یاد تو یکی یکی آه می شه
وقتی نیستی گلای باغچه نگاهم می کنن
با زبونِ بسته محکوم به گناهم می کنن
گُلا می گن که با داشتنِ یه دنیا خاطره
چرا دیوونگی کردی و گذاشتی که بره؟
وقتی نیستی گل هستی خشک و بی رنگ می شه
نمی دونی چقدَر دلم برات تنگ می شه
Written by: Fatemeh Mehlaban