收錄於

積分

演出藝人
Soheil Mehrzadegan
Soheil Mehrzadegan
演出者
詞曲
Soheil Mehrzadegan
Soheil Mehrzadegan
作曲
Alireza Morteza Gholi
Alireza Morteza Gholi
作詞

歌詞

بعدِ من در پس این شهر
کسی دست تو را، دست تو را میگیرد
یک نفر میرسد از راه در این فاصله جا میگیرد
هر که با بغض شبی پرسه زده، پرسه زده حال مرا می فهمد
ته فنجان تو دیوانگیِ فالِ مرا می فهمد
فرض کن
فرض کن آخر این قصه جدایی باشد
من که کافر شده ام باید خدایی باشد
فرض کن از غم تو سر به بیابان بزنم
تو نباشی تک و تنها، تک و تنها به خیابان بزنم
سر تو بر سر من جنگ شده میفهمی
من برای تو دلم تنگ شده میفهمی
بی تو از تک تک این ثانیه ها بیزارم
نوت به نوت بغض من آهنگ شده میفهمی
بی هوایِ تو قدم میزنم هی نفسم، هی نفسم میگیرد
میروی چشم مرا بعد تو دریاچه ی غم میگیرد
تو بدهکار به من میروی و میروی و، وای چقدر دلگیرم
خاطرات تو مرا میکُشد و میکُشد و میمیرم
فرض کن
فرض کن آخر این قصه جدایی باشد
من که کافر شده ام باید خدایی باشد
فرض کن از غم تو سر به بیابان بزنم
تو نباشی تک و تنها،تک و تنها به خیابان بزنم
سر تو بر سر من جنگ شده میفهمی
من برای تو دلم تنگ شده میفهمی
بی تو از تک تک این ثانیه ها بیزارم
نوت به نوت بغض من آهنگ شده میفهمی
(فرض کن)
Written by: Alireza Morteza Gholi, Soheil Mehrzadegan
instagramSharePathic_arrow_out