Lyrics

ما ز فردا نگرانیم که فردا چه کنیم زیر این بار گرانی که جان را چه کنیم تو ز من ثانیه هایی که نه از آن من است می خواهی آتشی را که نه در جان من است می خواهی روزگار روز مرا پیش فروشی کرده دل بیدار مرا پیر خموشی کرده هیچ در دست ندارم که به تو عرضه کنم چه کنم نیست هوایی که دلی تازه کنم قصد من نیت آزار نبود جنس من در خور بازار نبود جنسم از خاک و دلم خاکی تر روح من از خود من شاکی تر جنسم از رنگ طلا بود و نه از جنس طلا دل گرفتار بلا بود و سزاوار بلا دل گرفتار بلا بود و سزاوار بلا ما ز فردا نگرانیم که فردا چه کنیم زیر این بار گرانی که جان را چه کنیم تو ز من ثانیه هایی که نه از آن من است می خواهی آتشی را که نه در جان من است می خواهی روزگار روز مرا پیش فروشی کرده دل بیدار مرا پیر خموشی کرده هیچ در دست ندارم که به تو عرضه کنم چه کنم نیست هوایی که دلی تازه کنم
Writer(s): Ghomayshi Ghomayshi Lyrics powered by www.musixmatch.com
instagramSharePathic_arrow_out