Lyrics

به من گفتی که دل دریا کن ای دوست همه دریا از آن ما کن ای دوست دلم دریا شد و دادم به دستت مکش دریا به خون پروا کن ای دوست مکش دریا به خون پروا کن ای دوست کنار چشمه ای بودیم در خواب تو با جامی ربودی ماه از آب چو نوشیدیم از آن جام گوارا تو نیلوفر شدی من اشک مهتاب تو نیلوفر شدی من اشک مهتاب تن بیشه پر از مهتاب امشب پلنگ کوه ها درخواب امشب به هر شاخی دلی سامون گرفته دل من در تنم بی تابه امشب دل من در تنم بی تابه امشب به من گفتی که دل دریا کن ای دوست همه دریا از آن ما کن ای دوست دلم دریا شد و دادم به دستت مکش دریا به خون پروا کن ای دوست مکش دریا به خون پروا کن ای دوست
Writer(s): Hasan Yousef Zamani Lyrics powered by www.musixmatch.com
instagramSharePathic_arrow_out