Lyrics

تَن بيابان ديده ام دِه بى سبزينه ايست كه بهارش تَن تو بود نرود از ياد دلم كه سكوت سنگيم به صدايت پر گشود شب ساكتم تو كه ترانه اى به لبم برگرد دل عاشقم با غم لبريز و قفسش سر كرد تويى در يادم كه بی چشمانت به نگاهم پنجره نيست تويى در يادم پُر از فريادم به گلويم حنجره نيست هر دَه انگشت تورا با نگاهم صدها فواره ى نور مى شمارم من غير از خاطره ات آسمانى بر بام حافظه ام ندارم بجز باران به صحراهايم چه شبيهت معجزه بود بجز لب هايت به ديدن هايم چه حقيقت بود و سرود تويى در يادم كه بى چشمانت به نگاهم پنجره نيست تويى در يادم پُر از فريادم به گلويم حنجره نيست
Writer(s): Ehsan Haeri Lyrics powered by www.musixmatch.com
instagramSharePathic_arrow_out