Lyrics

نا مهربونی نمیخواهی بدونی گذشته بر نگشته رسوای شهرم نمیخواهی بدونی که آب از سر گذشته عشقم نمی میره سامون نمی گیره رسوای شهرم نمیخواهی بدونی که آب از سر گذشته نا مهربونی نمیخواهی بدونی گذشته بر نگشته امشب دل من، از غم گرفته لبریز درده، ماتم گرفته عشق منو رد میکنی با من چرا بد میکنی من با تو قهرم بیا رسوای شهرم که آب از سر گذشته نا مهربونی نمیخواهی بدونی گذشته بر نگشته امشب دل من، از غم گرفته لبریز درده، ماتم گرفته عشق منو رد میکنی با من چرا بد میکنی من با تو قهرم بیا رسوای شهرم که آب از سر گذشته رسوای شهرم نمیخواهی بدونی که آب از سر گذشته نمیخواهی بدونی که آب از سر گذشته نمیخواهی بدونی که آب از سر گذشته
Writer(s): Mohamad Haydari Lyrics powered by www.musixmatch.com
instagramSharePathic_arrow_out