Lyrics

قلب تو قلب پرنده پوستت اما پوست شیر زندون تنو رها کن ای پرنده پر بگیر اون ور جنگل تن سبز پشت دشت سر به دامن اون ور روزای تاریک پشت نیم شبای روشن برای باور بودن جایی شاید باشه شاید برای لمس تن عشق کسی باید باشه باید که سر خستگیاتو به روی سینه بگیره برای دلواپسی هات واسه سادگیت بمیره قلب تو قلب پرنده پوستت اما پوست شیر زندون تنو رها کن ای پرنده پر بگیر حرف تنهایی قدیمی اما تلخ و سینه سوزه اولین و آخرین حرف حرف هر روز و هنوزه تنهایی شاید یه راهه راهیه تا بی نهایت قصه همیشه تکرار هجرت و هجرت و هجرت اما تو این راه که همراه جز هجوم خار و خس نیست کسی شاید باشه شاید کسی که دستاش قفس نیست قلب تو قلب پرنده پوستت اما پوست شیر زندون تنو رها کن ای پرنده پر بگیر
Lyrics powered by www.musixmatch.com
instagramSharePathic_arrow_out