Tekst Utworu

آه ای صبا چون تو مدهوشم من خود فراموشم من خانه بر دوشم من خانه بر دوش من در پی اش کو به کو افتادم دل به عشقش دادم حلقه در گوشم من حلقه در گوش گر در کویش برسی برسان این پیام مرا بی چراغ رویت من ندارم دیگر تاب این شب های سرد و خاموش هرگز هرگز باور نکنم عهد و پیمان ما شد فراموش ای جان من غرق سودای تو بی تماشای تو دل ندارد ذوق گفت وگویی بی جلوه ات آرزو بی حاصل بی تو در باغ دل خود نروید سرو آرزویی شب ها مرغ لب بسته منم دل شکسته منم تا سحر بیدارم سر به زانو دارم برنخیزد از من های و هویی بی تو سیر گُل را چه کنم گُل ندارد بی تو رنگ و بویی
Writer(s): Hasan Mirzakhani Lyrics powered by www.musixmatch.com
instagramSharePathic_arrow_out