Lyrics

برای گفتن من، شعر هم به گل مانده نمانده عمری و صدها سخن به دل مانده صدا که مرهم فریاد بود زخم مرا به پیش درد عظیم دلم خجل مانده از دست عزیزان چه بگویم؟ گله ای نیست گله ای نیست گر هم گله ای هست، دگر حوصله ای نیست حوصله ای نیست، حوصله ای نیست سرگرم به خود زخم زدن در همه عمرم هر لحظه جز این دسته مرا مشغله ای نیست دیری است که از خانه خرابان جهانم بر سقف فروریخته ام چلچله ای نیست چلچله ای نیست در حسرت دیدار تو آواره ترینم هر چند که تا منزل تو فاصله ای نیست فاصله ای نیست روبروی تو کی ام من؟ یه اسیر سر سپرده چهره تکیده ای که تو غبار آینه مرده من برای تو چی هستم؟ کوه تنهای تحمل بین ما پل عذابه، من خسته، پایه پل ای که نزدیکی مثل من به من اما خیلی دوری خوب نگاه کن تا ببینی چهره درد و صبوری کاشکی میشد تو بدونی من برای تو چی هستم از تو بیش از همه دنیا، از خودم بیش از تو خسته ام ببین که خسته ام، تنها غروره عصای دستم از عذاب با تو بودن در سکوت خود خرابم نه صبورم و نه عاشق، من تجسم عذابم تو سراپا بی خیالی، من همه تحمل درد تو نفهمیدی چه دردی زانوی خسته امو تا کرد خیلی ممنون با تشکر از لطف همه تون خدمت شما هم وطنان عزیزم سلام عرض می کنیم با اجازه تون برنامه رو ادامه میدیم
Writer(s): Babak Bayat Lyrics powered by www.musixmatch.com
instagramSharePathic_arrow_out