Lyrics

هـی هی گفتا من آن ترنجم کاندر جهان نگنجم گفتم به از ترنجی لیکن به دست نایی گفتا تو از کجایی که آشفته مینمایی گفتم منم غریبی از شهر آشنایی گفتا سر چه داری کز سر خبر نداری گفتم بر آستانت دارم سر گدایی گفتا به دلربایی ما را چگونه دیدی گفتم چو خرمنی گل در بزم دلربایی گفتم که بوی زلفت گمراه عالمم کرد گفتا اگر بدانی هم اوت رهبر آید گفتم که نوش لعلت ما را به آرزو کشت گفتا تو بندگی کن کاو بندهپرور آید
Writer(s): Mohsen Namjoo Lyrics powered by www.musixmatch.com
instagramSharePathic_arrow_out